عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

نخستین هدیه آسمانی

عسل مامان دخمل عاشق موسیقی

نفس طلام.عسل قشنگم امروز شنبه ٢٨ خرداد ماه سال ١٣٩٠ شما نفس مامانی الان کنارمی و ساعتم ٤:٤٦ دقیقه بعد از ظهره.جیگر طلای مامان عاشق رقصو موسیقیه .فقط کافیه یه آهنگ بشنوه اونوقت شروع میکنه به تکون دادن خودش اینم یه عکس واسه تایید حرفام اینجوریاست که مامانی باورش میشه که این فرشته های کوچولو ذاتن عاشق شادی و رقصن. و اگر غیر این می یود میبایست با شنیدن یه آهنگ شاد سر به گریه میذاشتن. من اطمینان دارم که خدای آسمونا تمام آدمای روی زمین رو سزاوار شاد زیستن میدونه نه اشک و آه و گریه که تمام روح و روان آدمو داغون میکنه. در هر صورت نی نی ها عاشق رقصن حالا هر کی میتونه جل...
31 خرداد 1390

عسل مامان دخمل عاشق موسیقی

نفس طلام.عسل قشنگم امروز شنبه ٢٨ خرداد ماه سال ١٣٩٠ شما نفس مامانی الان کنارمی و ساعتم ٤:٤٦ دقیقه بعد از ظهره.جیگر طلای مامان عاشق رقصو موسیقیه .فقط کافیه یه آهنگ بشنوه اونوقت شروع میکنه به تکون دادن خودش اینم یه عکس واسه تایید حرفام  اینجوریاست که مامانی باورش میشه که این فرشته های کوچولو ذاتن عاشق شادی و رقصن. و اگر غیر این می یود میبایست با شنیدن یه آهنگ شاد سر به گریه میذاشتن.   من اطمینان دارم که خدای آسمونا  تمام آدمای روی زمین رو سزاوار شاد زیستن میدونه نه اشک و آه و گریه که تمام روح و روان آدمو داغون میکنه.   در هر صورت نی نی ها عاشق رقصن حالا هر کی م...
31 خرداد 1390

بابایی روزت مبارک

مهربان ترین بابای دنیا زیبایی عشق، پاکی صداقت، اوج مهربانی و نهایت آرامش همه در کنار شما برایمان معنی پیدا کرده است. --- بابا  جونم دوست دارم بابت تمام زحماتی که  برای من کشیدی بابا جون من  قلبی به بزرگی دریا و روحی به وسعت آسمونا داره. میخوام همیشه شاداب، خندان و سالم باشه   .بابایی نکنه یهو دلت بگیره و غصه بخوری .من و مامانی همیشه کنارتیم . بابا جونمممممممممممممممممم   روزت مبارک    اینم تبریک مامانی واسه بهترین بابای دنیا   ای تمام زندگی و هستی ام، عشق را با تو تجربه كردم و بدان مروارید زیبای عشقت همیشه در صدف سر...
22 خرداد 1390

اولین صدف عسل خانم بالاخره در اومد

دختر نازم نفس مامان روز بعد از عروسی دایی جون شما به شدت تب کردی جوری که مجبور شدم با قطره استامینوفن هر 4 ساعت یکبار تبتو پایین بیارم حدس منو بابایی این بود که تبت واسه دندونه واسه همین دکتر نرفتیم تا روز سوم که بردیمت پیش یه متخصص کودکان نزدیک خونمون ایشون گفت محاله این تب واسه دندونت باشه یه ویروس بدجنس رفته تو تنت تا سه روز دیگه هم یه سری دونه قرمز در میاری و از این حرفا اما مامانی با احترام به همه متخصصای کودک ایشون از نظر من هیچ تخصصی نداشت چون شما بعد از سه روز اولین صدف قشنگت دراومد مبارکت باشه نفسم جمعه خاله الی و مامانی اومدن خونمون برات کلی لباس آوردند دستشون درد نکنه . دختر گلم الان لالا کردی ولی وقتی آب میخوری صدای م...
21 خرداد 1390

اولین صدف عسل خانم بالاخره در اومد

دختر نازم نفس مامان روز بعد از عروسی دایی جون شما به شدت تب کردی جوری که مجبور شدم با قطره استامینوفن  هر 4 ساعت یکبار تبتو پایین بیارم حدس منو بابایی این بود که تبت واسه دندونه واسه همین دکتر نرفتیم تا روز سوم که بردیمت پیش یه متخصص کودکان نزدیک خونمون ایشون گفت محاله این تب واسه دندونت باشه یه ویروس بدجنس رفته تو تنت تا سه روز دیگه هم یه سری دونه قرمز در میاری و از این حرفا اما مامانی با احترام به همه متخصصای کودک ایشون از نظر من هیچ تخصصی نداشت چون شما بعد از سه روز اولین صدف قشنگت دراومد مبارکت باشه نفسم جمعه خاله الی و مامانی اومدن خونمون برات کلی لباس آوردند دستشون درد نکنه . دختر گلم الان لالا کردی ولی وقتی آب میخوری صدای...
21 خرداد 1390

عروسی دایی مجتبی

امروز دوشنبه ١٦ خرداد ماه سال١٣٩٠ ساعت ٨:١٢ دقیقه بعد از ظهره.مامان جون پنج شنبه گذشته عروسی دایی جون بود.خیلی خوش گذشت یه سفره عقد زیبا هم داشتند که مامانی از فرصت استفاده کردو کنارش ازت عکس گرفت. ایناهاشش . شما اولش ماه ماه بودی ولی خدا وکیلی آخر شب خیلی اذیتم کردی.سر گذاشته بودی به گریه و آروم نمیشدی فکر کنم از سرو صدای زیاد تالار اذیت شده بودی.توی ماشین خوابت برد و تا خونه خواب خواب بودی بعدشم که مامانی چشت روز بد نبینه سه شبه که تب داری و با قطره استامینوفن و پاشویه تبتو میاریم پایین.آخه از بس ماهی هی همه ماچت کردن تو هم که مثل برگ گل میمونی سریع ویروسا رو میگیری دیروز بردیمت دکتر گفت خدا رو شکر دوران این ویروس 3 روزه که شما ط...
20 خرداد 1390

عروسی دایی مجتبی

امروز دوشنبه ١٦ خرداد ماه سال ١٣٩٠ ساعت ٨:١٢ دقیقه بعد از ظهره.مامان جون پنج شنبه گذشته عروسی دایی جون بود.خیلی خوش گذشت یه سفره عقد زیبا هم داشتند که مامانی از فرصت استفاده کردو کنارش ازت عکس گرفت.  ایناهاشش . شما اولش ماه ماه بودی ولی خدا وکیلی آخر شب خیلی اذیتم کردی.سر گذاشته بودی به گریه و آروم نمیشدی فکر کنم از سرو صدای زیاد تالار اذیت شده بودی.توی ماشین خوابت برد و تا خونه خواب خواب بودی بعدشم که مامانی چشت روز بد نبینه سه شبه که تب داری و با قطره استامینوفن و پاشویه تبتو میاریم پایین.آخه از بس ماهی هی همه ماچت کردن تو هم که مثل برگ گل میمونی سریع ویروسا رو میگیری دیروز بردیمت دکتر گفت خدا رو شکر دوران این ویروس 3 روزه...
20 خرداد 1390
1